bring sth. to a standstill
چیزی را متوقف کردن
Meaning: cause sth. to stop moving or developing
باعث توقف حرکت یا توسعه چیزی شدن
EXP: The crisis is threatening to bring the economy to a standstill.
این بحران تهدیدی در جهت توقف اقتصاد است.
be unchanged
تغییر نکردن
Meaning: remain the same
ثابت ماندن / بدون تغییر باقی ماندن
EXP: The principle of float glass is unchanged since the 1950s.
اصل شیشه شناور از دهه 1950 هیچ تغییری نکرده است.
There has been a shift in…
تغییری در … وجود داشته است
a change
تغییر
Meaning: There has been a change in position or direction.
تغییری در موقعیت یا جهت وجود داشته است.
EXP: There has been a major shift in public opinion.
تغییر عمده ای در افکار عمومی وجود داشته است.
shift emphasis
تغییر تأکید
attention
توجه
focus from… to…
تمرکز از … به …
Meaning: give special attention to one idea or subject instead of a previous one
توجه ویژه ای به یک ایده یا موضوع به جای ایده یا موضوع قبلی داشتن
EXP: The government’s economic policy has been to shift the emphasis from the heavy industry to the light industry.
سیاست اقتصادی دولت این بوده است که تمرکزش را از صنایع سنگین به صنایع سبک سوق دهد.
the economic swings of boom and slump
نوسانات اقتصادی رونق و رکود
economic changes
تغییرات اقتصادی
Meaning: economic fluctuations
نوسانات اقتصادی
EXP: Employment is subject to the economic swings of boom and slump.
اشتغال تابع نوسانات اقتصادی رونق و رکود است.
economic recession
رکود اقتصادی
Meaning: a period when the economy of a country is not doing well
دوره ای که اقتصاد یک کشور خوب نیست
EXP: In times of economic recession, graduates tend to seek jobs that offer greater job security.
در مواقع رکود اقتصادی، فارغ التحصیلان تمایل دارند به دنبال مشاغلی باشند که امنیت شغلی بیشتری را فراهم می آورند.
در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در آموزش کلمات و اصطلاحات مربوط به توسعه Development در آیلتس آکادمی زبان تات مجموعه گستردهای از اصطلاحات کاربردی مرتبط با توسعه در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است.
- ۰۳/۰۲/۰۹